۴ تیر ۱۳۸۷

آيا فارسي زباني عقيم است؟

حرف آخرم را همین اول بزنم: دوستان! بر خلاف نظر آقای دکتر باطنی نه زبان فارسی عقیم است و نه خط فارسی باید تغییر کند. این ذهنیت های استادان ما ست که باید تغییر کند اولا و فضای دانشگاهی و علمی ما ست که باید تغییر کند و بهبود یابد ثانیا.
من از دکتر باطنی چیزهای زیادی آموخته ام اما حرفهای تازه اش در مصاحبه با سیروس علی نژاد عزیز بوی کهنگی می دهد. اگر بخواهم به تک تک مواردی که در صحبتهای استاد ناقص و نادرست مطرح شده بپردازم از حوصله این یادداشت وبلاگی بیرون است. در واقع بهتر است بگویم که اختلاف من به عنوان یک دانشجوی زبان و ادبیات فارسی با ایشان مبنایی است (هم در رهیافت اجتماعی و هم علمی) و چون مبنا نادرست است نتایجی که هم گرفته اند قابل پذیرش نیست.
اینکه ایشان از یک طرف زبان فارسی را عقیم بداند به این دلیلی که افعال ساده کم دارد و مشتق سازی اش کمتر از مرکب سازی است یک فرض مخدوش است. اینکه ایشان فکر می کند اگر انگلیسی ها زبان اصلی شکسپیر را نمی فهمند پس سرعت تحولات در جامعه آنها بالا بوده است و ما چون فردوسی را می فهمیم پس در همان هزار سال پیش یا همان حوالی زندگی می کنیم هم فرض بی پایه ای است. اینکه فرضهای زبان روزمره را با زبان علمی درمی آمیزند هم دقت ندارد و رهزنی می کند. اینکه همه توقعات علمی را هم بار زبان می کنند و از فضای دانشگاهی فراموش می کنند نادیده گرفتن همان اصلی است که خود هم در بخش دیگری از صحبت به آن معترف اند: جامعه و زبان با هم مرتبط اند. بدون اینکه دانشمند داشته باشید زبان علمی نمی توانید داشت. اینکه از اصلاح خط ناامید ند و تغییر خط را در آینده ای که برسد مطلوب می بینند هم از پایه بی بنیان است و نوعی بازگشت به حرفها و ادعاهای روشنفکران سطحی نگری است که در اوایل و اواسط قرن گذشته ساده لوحانه فکر می کردند لابد عقبماندگی ما ناشی از خط است و اگر خط مان فرنگی شد خودمان هم فرنگی می شویم! و نیز نادیده گرفتن تجربه های متعدد و ناموفق و بنیادکن تغییر خط در همین حوزه همسایگان ایران است.
استاد باطنی خود می گوید از افعانستان و تاجیکستان چیزی نمی داند اما روا می بنید که حکم کند آن طرفها خبری نیست! خب اگر این وضع استاد باشد وضع دانشجویان خود ناگفته پیداست که به هر نادیده و نادانسته ای حکم دهند. زبان فارسی ایشان هم محدود است به همین زبان تهران. پیداست که استاد زبانشناس ما عمدتا گرفتار دستورزبان هستند و نه لهجه های ایرانی را می شناسند و به حساب می گیرند و نه زبانهای تاجیکی و دری و بدخشی را به چیزی می انگارند. و گرنه حکم نمی دادند که بله فلان مصوت «از فارسی بیرون رفته است». کدام فارسی؟ کسی که تا سمنان نرفته باشد یا با فارسی هرات سر و کار نداشته باشد و اگر سفری به سمرقند نکرده با اهل آن دیار دیدار نکرده باشد چطور می تواند از «فارسی» به طور عام حرف بزند؟ یاد کتابهای سبک شناسی استاد بزرگ بهار و تاریخ زبان استاد بی همتا خانلری می افتم که با وجود همه بزرگی شان چون از ایران فراتر نرفته بودند فکر می کردند بسیاری از خصوصیات متون قدیم در همان قرنهای 5 و 6 مرده است. نمی دانستند که آنسوی مرز، زبان فارسی هنوز بسیاری از همان خصلت ها را حفظ کرده است. این دید ایران محوری استادان قدیم و تهران محوری استادان دوره اخیر بزرگترین مغالطه ها را ایجاد کرده است و ضررش از همه ضررهایی که با تغییر خط بتواند رفع شود بیشتر است.
نگاه ایشان به فارسی زایا هم با آنکه می گویند با فارسی سره میانه ای ندارند از قد و اندازه همان زبان سره فراتر نمی رود و فراموش می کنند که زبان انگلیسی متکی به همه چیزهایی است که از یونانی و لاتین و فرانسوی و آلمانی و عربی و فارسی و کجا و کجا گرفته است و اگر قرار بود فقط به انگلیسی سره متکی باشد نه زبان علمی داشت و نه زبان درست رسانه ای و ادبی و دانشگاهی. هیچ زبانی مطلقا می گویم هیچ زبانی صرفا به صورت تک پایه و ناب نه وجود دارد و نه به صورت تک پایه رشد می کند. این حرفها بازمانده دوره ای است که ملتها در باره نژاد پاک و زبان پاک افسانه سرایی می کردند. زبان مثل تاریخ لایه لایه است و مثل تمدن از هر جا چیزی برگرفته است. زبان تمدنهای کهن مانند ایران هم تو بر تو و جهان وطن است. این مثل این می ماند که بخواهیم عرفان ناب ایرانی نشان دهیم یا یا تاریخ ایران را بدون اقوام و زبانها و مذاهب اش بازنویسی کنیم. هر نوع رشد زبانی هم صرفا با توجه به طبیعت تنوع طلب زبان ممکن است و تک پایه ساختن آن و کوشیدن بیهوده در آن مسیر که مثلا این بهترین راه حل است فقط اتلاف عمر و نسل است.
استاد مدام شکایت می کند و مدام هم حرف خود را نقض می کند. از یک طرف مدعی سترونی زبان فارسی است و از یک طرف معترف می شود که: «امروز در بسیاری نوشته ها ساختار نحوی زبان رعایت می شود. ترکیبات عربی خیلی کمتر شده است. جملات کوتاه تر شده است. فارسی گرایی، بی آنکه تحمیلی باشد زیادتر شده است. تصنع وجود ندارد و نثر امروزحالتی روان به خود گرفته است.» خب حال اگر از ایشان بپرسیم پس کجای زبان سترون است چه خواهند گفت؟ زبان که فقط کلمات نیست که اگر فرض ناتوانی در واژه سازی را هم بپذیریم عقیم شود. خود ایشان هم می داند و می گوید که کلمه نقش مهمی ندارد اما در حکم به سترونی آن را فراموش می کند. عقیم بودن در واژه سازی هم بی معنا ست وگرنه زبان امروز ما باید مثل زبان سی سال و پنجاه سال پیش می بود. که نیست. چیزهای بسیاری در زبان (روزمره و علمی) تغییر کرده است که از آن جمله است گروههای واژگان. شک دارید یک کتاب دانشگاهی یا یک مجله عمومی 50 سال پیش را بردارید و بخوانید تا تفاوتها در همان صفحه اول خود را نشان دهند.
یا ایشان به درازی جمله در فارسی اشاره می کند و فراموش می کند که درازی و کوتاهی امری نیست که به فارسی برگردد. مساله این است که دنیا به سوی دیگری رفته است و در همه زبانهای زنده و پرتکاپو زبان سرعت بیشتری یافته و درازنویسی مذموم شده است و از رونق افتاده. وگرنه در انگلیسی تا همین نیمه قرن بیستم هزاران نمونه می شود از درازنفسی و بیهوده درازگویی و جملات دهها کلمه ای بی نقطه نشان داد که هر مخاطبی را به سرگیجه می اندازد. نگاه استاد به تحولات زبان عربی هم از روی دست دیگران است و اطمینان دارم که دست اول نیست. اگر ایشان مستقیم با منابع عربی سر و کار می داشت می دانست که اینکه عربها برای هر کلمه خارجی کلمه عربی دارند افسانه ای است که در ایران رایج است و اینکه همه واژه های خارجی را هم صرف می کنند به طبیعت زبان عربی بر می گردد و نه لزوما برنامه ریزی های زبانی. عربی امروز مشکلات اش از همین نگاه که ایشان دارد کمتر از فارسی نیست. نشناختن این مشکلات اگر برای دانشجو قابل اغماض باشد برای استاد نیست.
نهایت اینکه دیدن عیب خود (کافی است به عنوان دو مقاله و مصاحبه ایشان که هر دو بار منفی دارند دقت کنید) خوب است به شرط اینکه ظرف و بافت بحث هم درست باشد و گرنه نتیجه این می شود که هر چه خاک بر سری است از ما و زبان ما و فرهنگ ما ست و لابد باقی دنیا بهشت بی عیبی است. که این خود عین غربزدگی است.
(منبع: وبلاگ مهدي مؤذن جامي +)

۲۹ خرداد ۱۳۸۷

نم در آرامگاه کورش

نم و رطوبت پيرامون آرامگاه کوروش و پاسارگاد آن قدر افزايش يافته که مسوولان محلي آن را "بي سابقه" عنوان کرده اند ‏با اين حال مسوولان سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري كشور در قبال اين خبر واکنش هاي مختلف نشان ‏داده اند. برخي هرگونه اظهار نظر در اين خصوص را "غير كارشناسانه" مي دانند و برخي ديگر اعلام کرده اند اگر ‏رطوبت ناشي از سد سيوند روي مقبره كوروش و پاسارگاد تاثير بگذارد، درياچه سد سيوند را خشك مي‌كنند.‏
به گفته شهردار پاسارگاد، افزايش رطوبت در اطراف آرامگاه کوروش و پاسارگاد تا حدي است که هيچ يک از ساکنين اين ‏منطقه تا کنون چنين افزايش رطوبتي را به خاطر نمي آورند و بوي نم و رطوبت شديد از سوي تنگه بلاغي به سوي دشت ‏روان است.در بخش جنوب غربي آرامگاه هم که در آرامگاه محسوب مي شود، آب هاي زير زميني بالا زده و سنگ هاي ‏اين بخش نيز رگه رگه شده است.‏
امير تيمور خسروي، شهردار پاسارگاد همچنين به خبرگزاري ميراث فرهنگي گفت: "عصر‌ها بوي نم و رطوبت بسيار ‏زيادي در اطراف آرامگاه کوروش و روستاهاي اطراف آن به مشام مي رسد که تا کنون بي سابقه بوده است. پاسارگاد ‏همواره به داشتن آب و هوايي پاکيزه و دل انگيز شهرت داشته است، اين درحالي است که اکنون به خاطر رطوبت بيش از ‏اندازه، هواي پاسارگاد به شدت شرجي شده است."‏
شهردار پاسارگاد همچنين يادآور شد: "در بخش جنوب غربي آرامگاه که در آرامگاه محسوب مي شود، آب هاي زير ‏زميني بالا زده و سنگ هاي اين بخش نيز رگه رگه شده است." ‏
به گفته وي هم اکنون آب هاي زيرزميني و صفه‌هاي دشت پاسارگاد از آب پر شده و در بخشي از نقاط شاهد آمدن آب به ‏سطح زمين هستيم. در حال حاضر رودخانه پلوار (سيوند) پر آب است و محدوده درياچه سد سيوند را تغذيه مي کند. از ‏سوي ديگر درياچه سد سيوند نيز تا اندازه قابل توجهي بالا آمده است. ‏
به گفته شهردار پاسارگاد، ميزان نم و رطوبت اطراف آرامگاه و روستاهاي مجاور از زماني بالا رفته است که سد سيوند تا ‏اندازه قابل توجهي آبگيري شده است. همچنين به گفته خسروي، گزارش هاي دستگاه رطوبت سنج نزديک به آرامگاه ‏کوروش از ميزان رطوبت خبر مي دهند.‏
اين گزارش در حالي منتشر شده است که سد سيوند اوايل سال گذشته و با حضور معاون آب وزارت نيرو و وزير تعاون ‏آبگيري شد و در همان مقطع بارها کارشناسان در خصوص آسيب رطوبت ناشي از درياچه سد روي آرمگاه کوروش متذکر ‏شده بوند. حتي بسياري از ايرانيان با شکايت به ديوان عدالت اداري خواستار جلوگيري از آبگيري اين سد شده بودند که البته ‏هنوز ديوان عدالت اداري به اين شکايت ها پاسخ نداده است.‏
به نوشته خبرگزاري ميراث فرهنگي، آرامگاه کوروش و محدوده پاسارگاد در تير ماه سال 1383 در فهرست ميراث جهاني ‏به ثبت رسيده است و در صورت هرگونه تخريبي در اين اثر جهاني، سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري ‏کشور بايد در مقابل مجامع فرهنگي جهان پاسخ گو باشد.‏
خنان غير کارشناسانه‎‎
اظهارات مسوولان محلي پاسارگاد با واکنش مسوولان سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري روبرو شده ‏است.خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران (ايرنا) در گفتگويي با يکي از مديران اين سازمان اعلام کرده که "تهديدي متوجه‎ ‎آرامگاه كوروش نيست".‏
محمد طالبيان مدير بنياد پژوهش پارسه – پاسارگاد که زير نظر سازمان ميراث فرهنگي فعاليت دارد گفته است:"طبق ‏آخرين بررسي ها، مشخص شد خطري آرامگاه‎ ‎كوروش را تهديد نمي كند، با اين وجود تيمي متشكل از كارشناسان ميراث ‏فرهنگي راهي‎ ‎پاسارگاد مي شوند‎.‎
وي با بيان اين که "هرگونه اظهار نظر در اين خصوص غير كارشناسانه‎ ‎است" يادآور شد:"هرنوع اظهار نظري در ‏خصوص افزايش‏‎ ‎يا كاهش رطوبت در منطقه و تاثيرات آن بايد مبناي علمي داشته باشد، بنابر اين اظهار‎ ‎نظرهايي كه در ‏خصوص افزايش رطوبت و تاثيرات آن مطرح مي شود مبناي علمي ندارد‏‎.‎‏ به همين منظور تيمي متشكل از كارشناسان ‏ميراث فرهنگي براي بررسي علمي وضعيت‎ ‎آرامگاه كوروش به پاسارگاد مي روند".‏
همچنين سايت عصر ايران با انتشار ديدگاه هاي طالبيان نوشت: "افزايش و يا كاهش رطوبت بايد از طريق دستگاه رطوبت ‏سنج‎ ‎اندازه گيري شود و در مقايسه با سال قبل، ميزان و يا تاثيرات آن مورد بررسي قرار‎ ‎گيرد‎.‎‏ با توجه به خشكسالي امسال ‏عنوان كردن افزايش رطوبت و‎ ‎تاثير آن بر آرامگاه كوروش منطقي نيست‎.‎‏"‏‎ ‎
در سوي ديگر، طاها هاشمي، رييس پژوهشگاه سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري كشور صبح ديروز در ‏نشست خبري خود اعلام كرد: "با قدرت اجرايي امروز سازمان ميراث فرهنگي، درصورتي كه آبگيري سد سيوند روي ‏مقبره كوروش و پاسارگاد تاثير بگذارد، درياچه سد سيوند را خشك مي‌كنيم". وي با اعلام اين خبر افزود: "امروز سازمان ميراث فرهنگي با قدرت اجرايي بيشتري در مقابل هر نوع تهديد آثار تاريخي ‏ايستادگي مي‌كند و بر همين اساس در صورتي كه مطالعات مقدماتي رطوبت سنجي پيش از آبگيري و مطالعات رطوبت ‏سنجي پس از آن نشان دهد رطوبت درياچه سد، روي آثار مجموعه جهاني پاسارگاد و مقبره كوروش تاثير مي‌گذارد، ‏آبگيري سد متوقف و درياچه خشك مي‌شود."‏
در همين راستا سايت "ميراث آريا" که پايگاه خبري-اطلاع رساني ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري ايران است ‏به نقل از يک مقام مسوول ديگر اعلام کرد "آرامگاه کوروش عاري از رطوبت است".‏
محمدرضا بذرگر رييس سازمان ميراث ‌فرهنگي، صنايع‌دستي و گردشگري استان فارس در اينباره گفته است:"براساس ‏عکس‌‌هاي هوايي گرفته‌ شده از آرامگاه کوروش، هيچ شواهدي مبني بر وجود نم و رطوبت در اين آرامگاه که ناشي از ‏آبگيري سد سيوند باشد، ديده نشده است. با توجه به خشکسالي غيرمنتظره امسال هيچ رطوبتي در منطقه وجود ندارد. ضمن ‏آنکه براساس اقدامات کارشناسي حتي در فصل‌هاي پرباران نيز هيچ خطري آرامگاه کوروش و منطقه تاريخي را تهديد ‏نمي‌کند."‏
به گفته وي، کارشناسان ميراث ‌فرهنگي استان فارس اعلام کرده‌‌اند در صورت بارش فراوان در منطقه نيز تنها 400 تا ‏‏500 ميليمتر آب در نقطه انتهايي سد جمع مي‌شود که اين محدوده نيز تا آرامگاه کوروش 9 کيلومتر فاصله دارد. سازمان ‏ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان فارس از طريق هواپيماي دو موتوره اقدام به عکسبرداري هوايي و تهيه ‏اسلايدهاي متنوع از منطقه کرده است که بر اساس اين عکس‌ها هيچ رطوبتي در نزديکي آرامگاه کوروش مشاهده نشده ‏است.‏
وي همچنين درباره وجود گلسنگ‌هاي ديرپا در بدنه آرامگاه کوروش گفت: "اين بناي تاريخي عاري از هرگونه خزه يا ‏گلسنگ است و در صورت افزايش چشمگير رطوبت نيز آرامگاه دچار آسيب‌هاي طبيعي اين چنيني نخواهد شد."
(منبع: وب‌سايت روز، 29/3/1387 +)

۲۲ خرداد ۱۳۸۷

كتيبه‌ى پارسي باستان خارك تخريب شد

افراد ناشناسي جمعه شب با عبور از حفاظ آهني دور كتيبه هخامنشي خارك، با استفاده از اشياي نوك تيز خطوط فارسي باستان آن را تخريب كردند. باستان شناسان از اين كتيبه كه به خط فارسي باستان معروف است به عنوان سندي ديگر مبني بر نامگذاري خليج فارس ياد مي كنند. كتيبه هخامنشي خارك اواخر سال 86 در پي احداث جاده يي توسط وزارت نفت كشف شده بود. به گزارش خبرگزاري ميراث فرهنگي «علي جاذبي» معاون بخشدار جزيره خارك با اعلام خبر تخريب اين سنگ نوشته هخامنشي اعلام كرده است: «دو شب پيش افراد ناشناسي با عبور از روي حصاري كه دور تا دور كتيبه كشيده شده بود، توسط يك شيء نوك تيز، مابين حروف ميخي كتيبه را تخريب كردند به طوري كه مي توان گفت 70 درصد نوشته هاي كتيبه به شدت آسيب ديده و تنها يك خط از آن سالم مانده است.» در پي تخريب اين كتيبه، سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان بوشهر از چند مظنون شكايت كرده و آنان مورد تعقيب قضايي قرار گرفتند. احمد دشتي رئيس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان بوشهر با اعلام اين خبر گفت: «در تخريب كتيبه هخامنشي خارك، چند مظنون وجود دارد كه به منظور آغاز پيگيري هاي قضايي از آنان شكايت شده تا سريع تر متخلف تخريب كتيبه مشخص شود.» به گفته او «كتيبه بين 10 تا 15 درصد تخريب شده و امكان بازسازي آن وجود دارد. براي همين قصد داريم پس از پايان پيگيري هاي قضايي بخش تخريب شده را بازسازي كنيم.» اين درحالي است كه به گفته معاون بخشداري خارك تخريب اين كتيبه حدود 70 درصد بوده و تنها بخشي از خطوط آن سالم مانده است. دشتي در پاسخ به اينكه با تخريب كتيبه انگشت اتهام به سوي سازمان ميراث فرهنگي استان بوشهر است، گفت: «حفاظت از اين كتيبه به عهده نيروي انتظامي خارك بوده و آنها نيز تمام تلاش خود را براي حفاظت از اين كتيبه كرده اند اما يكي از مشكلات ما در خارك نداشتن فضاي مناسب براي احداث پايگاه است. جزيره خارك به شركت نفت تعلق دارد و به همين علت حتي به اندازه يك وجب زمين به ما نمي دهند تا پايگاه حفاظتي داير كنيم.» دشتي همچنين در پاسخ به اين سوال كه آيا تخريب اين كتيبه ارتباطي به اهميت كشف آن در خليج فارس دارد، گفت: «هنوز هيچ چيز مشخص نيست و پيگيري هاي قضايي تازه آغاز شده است اما اين موضوع را كه عنوان خليج فارس و مشاجراتي كه در اين خصوص وجود دارد منجر به تخريب كتيبه شده است، تكذيب مي كنم.» به گفته او «در حال حاضر نمي شود در خصوص پيشرفت پيگيري هاي قضايي صحبت كرد زيرا مظنونان اين اتفاق و متخلف اصلي فرصت فرار پيدا مي كنند.»
پيش از اين باستان شناسان با كشف كتيبه يي در جزيره خارك واقع در خليج فارس به خط فارسي باستان و متعلق به دوره هخامنشي از آن به عنوان سند محكمي مبني بر نامگذاري خليج فارس ياد كرده بودند. همچنين اين كتيبه تا مدتي مانع از ادامه احداث جاده بود كه البته جاده با كمي انحراف به مسير خود ادامه داد. باستان شناسان احتمال مي دهند اين كتيبه متعلق به دوره اردشير هخامنشي باشد. مطالعات زبانشناسي براي ترجمه كتيبه آشكار كرد كه هخامنشيان در آبادسازي خارك نقش ويژه يي داشته اند. در ترجمه اين كتيبه آمده است: «(اين) سرزمين خشك و بي آبي بود شادي و آسايش را آوردم.» كشورهاي حاشيه خليج فارس سعي بر تقلبي جلوه دادن كتيبه كرده بودند اما در گزارش باستان شناسان ايراني، حقيقي بودن كتيبه اثبات شده است. در حال حاضر تنها چند حرف از اين كتيبه باقي مانده و فاصله ميان خطوط ديگر با استفاده از اشياي نوك تيز از بين رفته است. اعتماد: خدشه زدن به اين اثر باستاني كه بخشي از شناسنامه ايران است، گناهي نابخشودني است به نام ملت ايران از مسئولان امر مي خواهيم از اين كتيبه چنان حفاظت كنند كه خدشه ديگري بر آن وارد نيايد و سهل انگاري در اين زمينه نابخشودني است.
(منبع: روزنامه اعتماد، 12/3/1387، ص 18)

________________________________________
سیاسی‌سازی پیشینه‌ی نظامی گنجوی: تلاش اتحاد شوروی در ایرانی‌زدایی از یک شخصیت تاریخی ایرانی (+)