۲۳ خرداد ۱۳۸۸

پايان جهان در دين زردشتي

در گاهان (گاثها) كه سرودهاي خود زردشت است و در آنها اصول عقايد وي را مي‌توان يافت، اشاره چنداني به پايان جهان نشده است، اما چنين مي‌نمايد كه در بندي از گاهان (يسن 43، بند 3) سخن از مردي است كه در آينده مي‌آيد و راه نجات را مي‌يابد. اين اشاره محتملاً دال بر اعتقاد زردشت به ظهور مرد نجات‌بخشي در پايان جهان است. همچنين در گاهان چند بار به واژه سوشينت (سودبخش) بر مي‌خوريم كه در ادبيات بعدي زردشتي به صورت سوشيانس درآمده و منجي‌ نهايي زردشتي به شمار آمده است و در موردي نيز سخن از دين سوشينت (يسن 45، بند 11) است. واژه فرشوكرتي (كامل سازي = كامل سازي جهان)، در زبان پهلوي فرشگرد ، يكي ديگر از اصطلاحاتي است كه در گاهان (يسن 30، بند 9) بدان اشاره شده و به موضوع آخر جهان مربوط مي‌شود، يعني زماني كه پس از ضعف، و سرانجام نابودي اهريمن و نيروهاي اهريمني، جهان به كمال نخستين خود باز مي‌گردد. در اوستاي متأخر كه حاصل تلفيق عقايد زردشت و باورهاي پيش از زمان او و نيز تحولات دين بعدي است، اشارات بيش‌تري به پايان جهان شده است (يشت 19، بندهاي 88 ـ96).
مطالب مفصل در اين باره را در كتابهاي پهلوي مي‌يابيم كه گرچه زمان تدوين نهايي آنها غالباً سده 3 و 4ق/ 9 و 10م است، مطالب آنها از دورانهاي كهن سينه به سينه تا آن زمان رسيده است. براساس اين كتابها عمر جهان 12000 سال است كه به 4 دوره 3000 ساله تقسيم مي‌شود. دوران اختلاط نيكي و بدي كه حاصل آن جهان كنوني است، 6000 سال دوم از اين دوره را تشكيل مي‌دهد كه «تاريخ» جهان است. زردشت در آغاز هزاره 10، يعني در ميانه دوران اختلاط، ظهور كرده است. ظاهراً در دورانهاي كهن فقط اعتقاد به يك منجي كه در پايان جهان مي‌آيد، وجود داشته است، اما بعداً اين اعتقاد پيدا شده كه در اواخر هر هزاره از 3000 سال باقي مانده از عمر جهان پسري كه نطفه او در رحم دختري باكره از نسل زردشت، در هنگام آب‌تني بسته شده، زاده مي‌شود. ظهور او در آغاز هزاره با معجزاتي همراه است و اين در زماني است كه نيروي اهريمن و ديوان همار او افزايش يافته و دين و اصول اخلاقي به سستي گراييده است. ايران دستخوش تاخت و تاز اقوام بيگانه شده و بيگانگان بر ايران فرمانروايي يافته‌اند و همه جا دچار جنگهاي بزرگ است. از اين روست كه ظهور منجي لازم مي‌نمايد تا قدرت دين مجدداً برقرار گردد. نام 3 پسر زردشت هوشيدر و هوشيدرماه و سوشيانس است.
در اواخر هزاره 10 هوشيدر متولد مي‌شود و درست در آغاز هزاره 11 در 30 سالگي ظهور مي‌كند. در هنگام ظهور او خورشيد 10 شبانه روز در اوج آسمان،‌ همان‌گونه كه در آغاز خلقت در آنجا بود، مي‌ايستد و گياهان به مدت 3 سال خشك نمي‌شوند، گرگ بسيار بزرگي كه قدرت همه گرگها در آن جمع است، پيدا مي‌شود كه هيچ سلاحي بر آن كارگر نيست،‌ غولها و ديوهاي گوناگوني ظاهر مي‌شوند كه يكي از آنها ديوي است به نام مَلْكوس يا مَرْكوس كه سرما و طوفان بزرگي ايجاد مي‌كند و موجب مي‌شود كه مردم و حيوانات بسياري بر اثر آن از ميان بروند. سرانجام دعا و استغاثه مؤمنان اين ديو را از ميان برمي‌دارد. در پايان سده 5 از اين هزاره 2/3 مردم جهان مؤمن و 1/3 كافرند. از كساني كه در اين زمان به ياري دين زردشتي مي‌آيند، بهرام ورجاوند (داراي نيروي معجزه‌آميز) از نسل كيان است كه از كابل يا هندوستان مي‌آيد. همچنين از كساني كه هوشيدر را ياري مي‌كنند، پشوتن پسر گشتاسب است كه از جاويدانان به شمار مي‌آيد و در اين زمان براي ياري هوشيدر با سپاهي از كَنْگْدِز (دژي افسانه‌اي در شرق ايران) بيرون مي‌آيد (دينكرد، 666 ـ672؛ روايات پهلوي، فصل 48، بندهاي 1 تا 21؛ زند بهمن يشت، فصل 7 و 8؛ جاماسب نامه، فصل 17، بند 2).
هوشيدرماه، دومين منجي زردشتي، در اواخر هزاره 11 زاده مي‌شود و در آغاز هزاره 12 (هزاره 6 از آغاز اختلاط جهان) در 30 سالگي ظهور مي‌كند. خورشيد در اين هنگام 20 شبانه‌روز در ميان آسمان مي‌ايستد و 6 سال گياهان خشك نمي‌شوند. ظهور اژدهاي شگفت‌انگيزي كه قدرت همه مارها را در خود دارد، از حوادث اين دوران است. حادثه ديگر رها شدن ضحّاك از زندان فريدون است. براي باز به بند كشيدن او گرشاسب كه به عقيده زردشتيان، يكي از جاويدانان است، برانگيخته مي‌شود و ضحّاك به دست وي كشته مي‌شود (دينكرد، 672 ـ674؛ روايات پهلوي، فصل 48، بندهاي 22ـ36؛ جاماسب نامه، فصل 17، بند 4ـ 8). سرانجام در پايان اين هزاره سوشيانس، آخرين منجي زردشتي، ظهور مي‌كند. خورشيد 30 شبانه‌روز در ميان آسمان مي‌ايستد. جاودانان زردشتي مانند كيخسرو و طوس و گرشاسب به ياري او مي‌آيند. نبرد نهايي نيروهاي اورمزدي با قدرتهاي اهريمني، كه در اين زمان بسيار ضعيف شده‌اند، صورت مي‌گيرد. هر يك از ايزدان هماورد اهريمني خود را از ميان مي‌برد و اورمزد خود اهريمن را شكست مي‌دهد. به روايتي او را از راه همان سوراخي كه در آغاز خلقت به جهان تاخته بود، به دوزخ يا عالم تاريكي كه جاي اصلي اوست، مي‌فرستد و به روايت ديگر، اهريمن كاملاً از ميان مي‌رود.
در پايان جهان به جاي چشمه‌‌هاي آب، چشمه‌هاي آتش بيرون مي‌آيد، باران باز مي‌ايستد، كوهها بر زمين فرو مي‌ريزند و زمين هموار مي‌گردد. اين زمان هنگام رستاخيز يعني برانگيختن مردگان است. وقتي كه روان به تن آنان باز آمد و آنان از زمين برخاستند، همه در مجمع «ايست واستر» [پسر ناميراي زرتشت] گرد مي‌آيند. مؤمنان از كافران جدا مي‌گردند. آنگاه آتش بزرگي جهان را فرا مي‌گيرد و فلزات همه گداخته مي‌شوند و مردم بايد از آن رود بزرگ گداخته بگذرند، گذر از اين سيل گداخته براي مؤمنان مانند گذشتن از رودخانه‌اي از شير گرم است. كافران با گذشتن از آن، از گناه خود پاك مي‌شوند و سرانجام اورمزد مهربان همه كافران را كه قبلاً در دوزخ مجازات شده بودند و اكنون با گذر از فلز گداخته پاك شده‌اند، مي‌بخشايد و همه به بهشت مي‌روند و تا ابد در آنجا آسوده از بيم اهريمن به سر مي‌برند. سوشيانس با اجراي مراسم «يسنا» كه مهم‌ترين آيين ديني زردشتي است، موجب جاودانگي مردمان مي‌شود (دينكرد، 675 ـ676؛ روايات پهلوي، فصل 48، بندهاي 37ـ107، جاماسب نامه، فصل 17، بند 9ـ16؛ گزيده‌هاي زادسپرم، فصل 34، 35).
(برگرفته از: دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ذيل مدخل "آخر الزمان")

۱۶ خرداد ۱۳۸۸

اوباما، کاربرد نادرست نام خلیج فارس یا خوش خدمتی به جاعلان عرب؟

انکار نمی‌توان کرد که تمامیت ارضی هر کشور، ابتدایی‌ترین جزء اتحاد ملی و انسجام دینی آن کشور به شمار می‌رود و قوام و بقای هر ملتی بر مبنای حفظ تمامیت ارضی آن کشور استوار است.
بی تردید ملت ایران در برابر موضوع تمامیت ارضی و تهدید‌های موجود از حساسیت بسیار بالایی بر خوردار است که نمونه آن را در مسأله اهانت نشریه نشنال جیوگرافیک به نام خلیج فارس و واکنش ایرانیان سراسر جهان شاهد بو دیم که حتی پیشاپیش دولت وقت به این مسأله واکنش نشان داده و این نشریه را به عذرخواهی واداشته اند.
برای همین می‌توان به این نکته اشاره کرد که دغدغه مندی کاندیداها به این موضوع اقبال بیش از پیش مردم را برای حضور در عرصه انتخابات در پی خواهد داشت.
در مورد جدید نیز باراک اوباما رییس جمهور آمریکا در سخنان اخیر خود خطاب به مسلمانان جهان در چهارم ژوئن 2009در قاهره برای دومین بار از واژه بی معنا و ابتر خلیج (Gulf) به جای خلیج فارس استفاده کرده در حالی که مقام های دولت آمریکا تاکنون همواره نام کامل و رسمی و بین المللی Persian Gulf را در سخنرانی ها و مکاتبات بین المللی خود به کار می بر ده اند، این تغییر رویه باید با پاسخ قاطع و حساسیت لازم دولت و ملت ایران همراه شود.
پیشتر پس از سخنرانی اوباما در روز جمعه ۲۷ ماه مارچ 2009 و به کار گیری نام بی معنای "خلیج" به جای "خلیج فارس" ایرانیان در دفاع از نام خلیج همیشه فارس در یک فرا خوان اینترنتی به این نشانی: ( http://petitions.tigweb.org/persiangulf) که از طریق پست الکترونیکی برای سراسر جهان ارسال شده است، در حال جمع آوری امضائ نامه ای اعتراضی علیه این اقدام غیر اخلاقی رییس جمهور آمریکا هستند.
لازم به ذکر است که در سند چشم انداز 20 ساله ایران، کشوری توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی علم و فناوری با هویت اسلامی تعریف شده است که یکی از راه های رسیدن به این جایگاه و منزلت، حفظ هویت ملی و باستانی می باشد وبر این اساس یکی از ارکان حفظ هویت ملی ایران زمین در گرو زنده نگه داشتن نام خلیج فارس و جلوگیری از تحریف نام آن می باشد.
بی تردید تلاش پیگیر همه 22 كشور عرب زبان براي تغيير نام خليج‌فارس به نام‌هاي ديگر، به جز تعصب نژادي از هيچ‌گونه بار علمي، تاريخي و فرهنگي برخوردار نيست و پاره‌اي سازمان‌ها،‌ ارگان‌ها و خبرگزاري‌ها و مراكز فرهنگي سياسي كه با بهره‌گيري از كمك‌هاي مالي و دريافت رشوه از اين كشورها بر اين‌گونه جعليات دامن مي‌زنند، بايد در برابر وجدان بيدار جهانيان و نيز ملت ايران، به اشتباه خود اعتراف و آن را اصلاح نمايند.
استمرار و تداوم حركاتي نظير جعل نام خليج فارس، روح سازگاري و تفاهم ملت‌هاي همجوار را خدشه‌دار مي‌كند. اگر جعل نام خليج‌فارس ادامه يابد، ديري نخواهد پاييد كه بسياري از مكان‌هاي جغرافيايي ديگر جهان نيز براساس سليقه دولت‌ها تغيير نام يابند، ولي روح واقع‌نگري بين‌المللي و عدم تعصب نژادپرستانه سبب شده، نام‌هاي تاريخي قديم جايگاه و كاربرد خود را حفظ نمايند، همان‌گونه كه به طور مثال به‌رغم اين‌كه سه چهارم كرانه‌هاي خليج مكزيكو را سواحل آمريكا دربر گرفته، اين خليج هيچ‌گاه به نام خليج آمريكا تغيير نام داده نشده است.
واكنش صريح دست‌اندركاران سياست خارجي و امنيت ملي ايران، نسبت به تغيير نام خليج‌‏فارس توسط مقام های سیاسی خارجی و نهادهاي معتبر بين‌المللي، امري ضروري است و در اين راستا، اتخاذ اقدامات مناسب بازدارنده نظير تغيير نام مكان‌هاي مورد توجه و علاقه تاريخي جغرافيايي كشورهايي كه نام‌هاي تاريخي و جغرافيايي ملت ايران نظير نام خليج‌فارس را تحريف مي‌كنند در رسانه‌هاي همگاني نقشه‌ها و كتاب‌هاي درسي و اسناد ايران، مي‌تواند بسيار تاثيرگذار باشد.
بي ترديد وجدان‌هاي بيدار و حقيقت‌جويي در همه جاي دنيا، حتي در ميان اعراب هم وجود دارند كه بر به‌كارگيري صحيح نام تاريخي خليج‌فارس تاكيد مي‌ورزند. همان‌گونه كه چندی پیش خبری بر این مینا منتشر شد که پس از این که در نقشه های جغرافیایی يكي از كتاب‌هاي درسي منتشر شده در عربستان سعودي از واژه صحيح خليج فارس استفاده شد ، اين امر به واكنش جاهلانه و بدوي‌گراي دولت اين كشور و جمع‌آوري و سوزاندن تمامي 5/1 ميليون نسخه این كتاب‌انجاميد.
هرگونه سهل انگاری در رابطه با نام خلیج فارس بی تردید هویت ملی ما را در معرض خطر جدی قرار خواهد داد.همانگونه که پیشتر مشاهده کردیم مسامحه در برابر مساله خلیج فارس، نه تنها هیچ واکنش مثبتی از سو ی همسایگان جنوبی ما در پی نداشت بلکه گستاخی و هتاکی بیش از پیش انان را مو جب شد.
متأسفانه در حالی که به تازگی نام، نقشه و هویت جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی در رسانه‌های همگانی و به ویژه رادیو تلویزیون و در اعلام وضعیت هوا در ایران حذف شده است شاهد تبلیغات و سرمایه‌گذاری عظیم امارات و سایر دولت‌های عربی برای ادعاهای واهی خودشان علیه نام خلیج فارس و جزایر سه گانه ایرانی در رسانه‌های همگانی، اینترنت، رادیو و تلویزیون و شبکه‌های ماهواره‌ای هستیم و در همین راستا حتی وعده‌های وسوسه انگیز سرمایه گذاری مشترک اقتصادی با ایران در جزایر سه‌گانه شنیده شده که این ریسک بسیار بزرگ، تهدیدی جدی برای حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ما در موقعیت استرتژیک این جزایر و خلیج فارس خواهد بود.
علاوه بر این برنامه‌ریزی دشمنان ایران به ویژه اعراب و انگلیس و شبکه های وابسته به استعمار بریتانیا به ویژه BBC برای مسامحه و عدم حساسیت در به کار گیری نام جعلی «خلیج» یا «Gulf» به جای خلیج فارس و Persian Gulf در داخل و خارج کشور نیز روند نگران کننده‌ای را به خود گرفته است.
و از سوی دیگر به رغم حساسیت زیاد ایرانیان در مورد حذف نام خلیج فارس از نقشه‌ها، بروشورها و همه اقلام بازی‌های کشور‌های اسلامی در تهران که با تهدید کشور‌های عربی صورت گرفته سازمان تربیت بدنی هیچ اقدامی جهت باز نگری در این تصمیم انجام نداده است.در باره این تصميم بايد پرسيد:
آيا کشور هاي عربي با بر خورد هاي دزدانه و جاعلانه خود با نام خليج فارس که آشکارا به تحريف و قلب تاريخ وتهديد عليه تماميت ارضي ايران مي پردازند واقعا اسلامي هستند؟ و آيا اسلام جعل و دروغگويي را در هر شکل تقبيح نکرده است؟
آيا تامين هزينه هاي گزاف پذيرايي و برگزاري اين مسابقات با خرج ملت ايران با اين شرايط از چه ارزشي برخوردار بوده است؟آيا حضور کشور هاي عربي در بازي هايي که نام خليج فارس در آن به خاطر تهديد عرب ها حذف شده سبب نشده که رسانه هاي گروهي عربي از آن به عنوان عقب نشيني ايرانيان از کاربرد نام خليج فارس و يک پيروزي بزرگ براي اعراب تلقي کنند؟
آيا با اين تصميم گرفته شده نمي توان انتظار داشت که از اين پس در هر مسابقات بين المللي آينده که در ايران برگزار شود جهت خوشايند و شرکت کردن عرب ها در مسابقات، نام خليج فارس از مدال ها، نقشه ها، بنرهای تبلیغاتی، بروشورها و ساير اقلام و لوازم مسابقات حذف شود؟
پس آيا حذف نام جزایر سه گانه از بخش های خبری رادیو تلوزیون و برگزاري بازي هاي اسلامي در ايران با اين شرايط توجيهي دارد؟ و آيا تاکيد بر برگزاري بازي ها با نام هويتي خليج فارس، حتي با قيمت عدم حضور اعراب زياده خواه و جاعل نمي تواند قاطعيت ايرانيان شجاع و متمدن را در حراست و پاسداشت نام خليج فارس که به هويت ايران و ايراني گره خورده براي افکار عمومي بين المللي به دنبال داشته باشد؟
(منبع: وبسايت تابناك)