۲۸ بهمن ۱۳۸۱

نياكان هخامنشي ما

برآمدن هخامنشيان، نقطه‌ي اوجي در تاريخ جهان باستان بود. قوم پارس در فاصله‌ي زماني ورود خود به سرزمين ايران (سده‌ي نهم پيش از ميلاد) تا زمان شكل‌گيري امپراتوري آن به دست كورش كبير (سده‌ي ششم پيش از ميلاد) يعني در طول300 سال، با اتكا به هوش‌‌مندي ذاتي آريايي‌تباران و نيز با تجربه‌اندوزي آرام از اقوام بومي و كهن منطقه، به‌ناگاه پا به ميدان گذاشت و صحنه‌ي تاريخ را با حضور سنگين خود، دچار تحول و تكاپو نمود. قوم پارس به رهبري كورش كبير و جانشينان تواناي او، امپراتوري بزرگي را پديد آورد كه قلمرو آن از آسياي مركزي تا شمال افريقا و از رود سند تا دانوب گسترده بود. برآمدن و استقرار اين امپراتوري كه اقوام، زبان‌‌ها و فرهنگ‌‌هاي گوناگون و متنوعي رادربرمي‌گرفت، انقلابي بزرگ در تاريخ جهان بود؛ چرا كه براي نخستين‌بار، جهان شاهد پيدايش دولتي واحد و متمركز بود كه بر اقوامي پرشمار و گوناگون، مديريت سياسي واحد و متمركز و در عين‌ حال، تكثرپذيري را اعمال مي‌كرد.
امپراتوري هخامنشي به واسطه‌ي مديريت و سازمان‌دهي عالي خود، توانست روحي تازه به كالبد رو به مرگ اقوام بومي و كهن منطقه كه سال‌‌ها بود در پي جنگ‌‌ها و درگيري‌‌هاي فرسايشي رو به زوال و خاموشي گذاشته بودند، بدمد و بر اساس اندوخته‌‌هاي فرهنگي و تمدني اين اقوام، سهمي شايسته در شكل‌دهي امپراتوري نوپاي هخامنشي، بدان‌‌ها ببخشد.
تمامي اقوام زيرفرمان هخامنشيان، در خودگرداني نسبي سياسي و در آزادي مطلق اقتصادي و مذهبي، توانستند به حيات و فعاليت اجتماعي و اقتصادي خود به خوبي، و اين بار نه در زير سلطه و سركوب دولت‌‌هايي خون‌ريز چون آشور، بل كه در سايه‌ي امن دولت پارسي، ادامه دهند.
هخامنشيان به شايستگي، بسياري از بنيان‌‌هاي هنري و تمدني اقوام بومي را پذيرفتند اما با اتكا به نبوغ خود، جان و قالبي تازه و پويا و گيرا بدان‌‌ها بخشيدند و اين چنين، دست‌آوردي مركب از سنت و نوآوري را به جهان عرضه داشته و در صحنه و صفحه‌ي تاريخ جاودانه ساختند.
يكي از مهم‌ترين ويژگي‌‌هاي اين امپراتوري كه آن را توانا به اداره‌ي چنين قلمرو پهناور و متنوعي مي‌نمود، وجود ديوان‌سالاري بزرگ و گسترده ‌در آن بود كه تمامي امور كشوري و لشكري و مالي امپراتوري را محاسبه و ثبت و ضبط مي‌كرد آن گونه كه حتا دولت‌‌مردان نيز از حساب و كتاب معاملات و مخارج خود از سوي ديوان محاسبات شاهنشاهي، معاف و رها نبودند.
ويژگي ديگر و البته سخت شگرف هخامنشيان، برابري حقوقي ميان زنان و مردان و جايگاه درخشان زنان در آن روزگار بود. آن گونه كه اينك مي‌دانيم، زنان اشرافي خاندان شاهي، برخلاف تصورات معمول، افرادي منزوي و پرده‌نشين و پنهان از ديدگان نبودند بل كه از خودگرداني و آزادي گسترده‌اي بهره‌‌مند بودند. هخامنشيان هيچ گاه مانند سلاطين عثماني كه حرم‌سراهايي آكنده از خواجگان و زنان صيغه‌اي داشتند، نبودند. زنان خاندان سلطنتي هخامنشي، افرادي بسيار جسور، كارآمد و توانا بودند كه نه تنها املاكي بزرگ، بل كه كارگاه‌‌ها و كارخانه‌‌هاي بزرگي در اختيار داشتند و آن‌‌ها را با همه‌ي كارگران و كارمندان‌اش، شخصاً اداره و مديريت مي‌كردند. جالب آن كه ايشان نيز مانند تمام كارمندان دولت، قانوناً موظف به حساب‌رسي دقيق و مرتب درآمدها و هزينه‌‌هاي خود و ارائه‌ي گزارش كامل آن به ديوان محاسبات شاهنشاهي، واقع در تخت جمشيد بودند. زنان خاندان سلطنتي با توجه به داشتن استقلال اقتصادي، عموماً مخارج و هزينه‌‌هاي خويش را از محل درآمدهاي شخصي خود تأمين مي‌كردند. آنان حتا در معاشرت‌‌هاي خود نيز با محدوديتي مواجه نبودند.
زنان پارسي در كنار چنين آزادي‌‌ها و توانايي‌‌هايي، امكان آموختن هنرهاي رزمي و ورزشي را داشتند و مي‌توانستند به عنوان جنگ‌جو به سپاه امپراتوري بپيوندند.
اما سواي جايگاه برجسته‌ي زنان خاندان سلطنتي ـ كه انعكاسي از فرهنگ عالي آن جامعه بود ـ زنان غيراشرافي كارمند دولت نيز موقعيتي درخشان در متن آن جامعه داشتند. در روزگار هخامنشيان، زنان در كنار مردان كار مي‌كردند، حقوق برابري داشتند و حتا كارهاي دشوارتر را نيز داوطلبانه به عهده مي‌گرفتند. به اين زنان كارمند، هنگام بارداري و وضع حمل، 5 ماه مرخصي داده مي‌شد ليكن در اين مدت نه تنها حقوق و دست‌مزد آن‌‌ها قطع نمي‌گرديد، بل كه پاداشي هم به عنوان حق‌اولاد از جانب پادشاه به ايشان تعلق مي‌گرفت. جالب است كه به كارمندان حتا فوق‌العاده‌ي سختي كار و بيماري نيز پرداخت مي‌شد.
در مجموع، در عصر هخامنشيان، در حالي كه يونانيان و اروپاييان تا اين اواخر، زن را چيزي جز ابزار و برده‌اي خوار در دست مردان نمي‌دانستند، زنان ايراني از تمام حقوق و آزاد‌ي‌‌هاي موجود، به گونه‌اي برابر با مردان بهره‌‌مند بودند. پديده‌اي كه در ميان همه‌ي ملل جهان باستان بي‌‌مانند بود.

__________________________________________________
كتاب‌نامه:
ـ پيير بريان: تاريخ امپراتوري هخامنشيان، 1378
ـ يوزف ويسهوفر: ايران باستان، 1377
ـ هايدماري كخ: از زبان داريوش، 1376
__________________________________________________


دروازه‌ي ملل ـ تخت جمشيد