زبانهاي ايراني ميانه -3
+ نوشتهي: دكتر احسان يارشاطر
«زبان سكايي» (خُتني): اين زبان، زبان يكي از اقوام سكايي مشرق است كه يك زمان بر "خُتن" در جنوب شرقي كاشغر استيلا يافتند و زبان خود را در آن سامان رايج ساختند (اطلاق نام ختني به اين زبان از اين روست).
آثار زبان سكايي عموماً متعلق به قرن هفتم تا دهم ميلادي است و عبارت از آثار بودايي، متون طبي، داستانها و قصص، نامههاي بازرگاني، اسناد رسمي و غير اينهاست. قسمت عمدهي اين آثار ترجمه از سنسكريت، ولي قسمتي نيز ترجمه از زبان تبتي و يا انشاء اصيل است. در آثار موجود اين زبان ميتوان صورت قديمتر و صورت تازهتري تشخيص داد. صورت قديمتر اين زبان از حيث دستور زبان به زبانهاي ايراني كهن شبيه است: اسم در هفت حالت صرف ميشود و دستگاه افعال مفصل است. اما در صورت تازهتر سكايي، صرف اسامي و افعال بسيار سادهتر شده. تلخيص فوق العادهي اصوات سكايي تازه يكي از مميزات آن به شمار ميرود.
«زبان خوارزمي»: زبان خوارزمي معمول خوارزم بوده و ظاهراً تا حدود قرن هشتم هجري رواج داشته است و پس از آن جاي به زبان فارسي و تركي سپرده.
كشف آثار زبان خوارزمي، گذشته از كلماتي كه "ابوريحان بيروني" در «آثار الباقيه» ذكر كرده، به كلي تازه است و از سال 1927 ميلادي آغاز ميشود. اين آثار عبارت است از دو نسخهي فقهي به زبان عربي كه در آن عباراتي به زبان خوارزمي نقل شده، و نيز لغتنامهاي كه براي توضيح عبارات خوارزمي يكي از اين نسخ نوشته شده، ولي مهمترين اثر زبان خوارزمي "مقدمة الادب" زمخشري است مشتمل بر لغات عربي و ترجمهي خوارزمي كه در سال 1948 به دست افتاد.
آثار خوارزمي همه به خط عربي نوشته شده ولي هنوز خواندن و تعبير آنها پايان نيافته (خواندن آثار مختصري كه از زبان قديم خوارزم به خطي مقتبس از خط آرامي به دست افتاده هنوز ممكن نگرديده است). اشكال عمدهاي كه در خواندن عبارات خوارزمي مقدمة الادب وجود دارد اين است كه كلمات عموماً اعراب ندارد و نقطهگذاري آنها نيز ناقص است.
زبان خوارزمي با زبان نواحي اطراف يعني زبان سغدي و سكايي و آسي نزديك است. در زبان خوارزمي چنان كه از مقدمة الادب و نسخ فقهي مذكور بر ميآيد عدهاي لغات فارسي و عربي وارد شده كه حاكي از تأثير اين دو زبان در خوارزمي است.
گذشته از زبانهاي ميانهي مذكور كه زبانهاي عمدهاي هستند كه آثار آنها امروز به دست است، زبان ديگري كه با زبان سكايي ختن رابطهي نزديك دارد، در حوالي «تمشق» Tumshuq در شمال شرقي كاشغر معمول بوده كه آثار مختصري از آن به دست افتاده، ولي هنوز كاملاً روشن نيست.
صورتي از زبان «آسي» ميانه را ميتوان در بعضي اسامي تاريخي و جغرافيايي و همچنين در بعضي كلماتي كه در زبان مجارستاني داخل شده بازيافت (مانند Kard: شمشير، gazdag: توانگر).
زباني كه به زبان «تُخاري» مشهور شده و دو لهجهي اساسي به نام «كوچي» و «اگني» دارد هرچند از زبانهاي هندواروپايي است ولي از زبانهاي ايراني نيست، بل كه مانند ارمني زباني مستقل است. *
* لغتنامهي دهخدا، مقدمه، 1337، ص 19-18