القاب شاهان هخامنشي
عبارات شاهانهي رسمي و تشريفاتي، چنان كه در بيانيههاي سلطنتي به درستي گواهي گرديده، داراي گوناگوني و دگرگوني بسياري در حدود و ابعاد خود است. كاملترين شرح ارائه شده در اين زمينه، بندهاي يكم تا سوم از سنگنبشتهي بيستونِ داريوش بزرگ (DB I.1-3) است: «من داريوش [هستم]، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه در پارس، شاه كشورها، پسر ويشتاسپ، نوهي ارشام، يك هخامنشي». اين عبارت داراي چهار جزء و ركن است كه به طور مجزا و جداگانه نيز در نبشتههاي شاهانه به كار رفته و جملگي به طور نمونهوار، متضمن عنوان ايراني غربي xshayathiya [خشايثيه] (پارسي ميانه و نو: "شاه") هستند. اين اصطلاح به گمان، مشتقي وصفي از اسم معني نخستين xshay-atha* [خشَي- اثه] (= حكومت، شهرياري) با ريشهي فعل ايراني xshay* [خشَي] (آريايي: kshai* = "فرمانروايي كردن، سلطنت كردن") است. بدين سان، پادشاه به فردي اطلاق گرديده «كه به واسطهي پادشاهي، ممتاز و متشخص است». اين لقب (xshayathiya) ممكن است وامواژهاي از زبان مادي در واژگان پارسي باستان باشد. عنوان صرف xshayathiya چنان به فراواني ديده و يافته ميشود كه گويي واژهاي مخفف است.
القاب و عنوانهاي شاه معمولاً بزرگ و مفصل است:
1- Xshayathiya vaz(a)rka [خشايثيه وزركه] ="شاه بزرگ" (با صفت -vaz(a)rka، "بزرگ"، يك جزء سنتي ديگر از منشأ مادي)، عنواني كه در نهايت از ميانرودان سرچشمه ميگيرد (بسنجيد با: sharru rabu اكدي).
2- Xshayathiya xshayathiyanam [خشايثيه خشايثيانام] ="شاه شاهان" (با ترتيبي وارونه، به پارسي ميانه "شاهانشاه"، و پارسي نو "شاهنشاه")، عنواني برگرفته از اورارتوها و نهايتاً، سرچشمه گرفته از ميانرودان و نمودار ادعاي هخامنشيان در جهت مشروع بودن ميراثبريشان از شاهان بابل، آشور، اورارتو، و ماد.
3- Xshayathiya dahyunam [خشايثيه دهيونام] ="شاه كشورها"، شايد واقعيترين و شاخصترين عنوان شاهان هخامنشي كه غالباً بدين تركيبها تغيير يافته است: Xshayathiya dahyunam vispazananam [خشايثيه دهيونام ويسپزنانام] ="شاه كشورهاي دربردارندهي همهي قومها"، و Xshayathiya dahyunam paruzananam [خشايثيه دهيونام پروزنانام] ="شاه كشورهاي دربردارندهي قومهاي بسيار".
4- Xshayathiya ahyaya bumiya (vazarkaya) (duraiy apiy) [خشايثيه اهيايا بوميا وزركايا دورايي اپيي] ="شاه در اين زمين (بزرگ) (دور كران)".
در منابع ديگر، سنت بومي (بابلي، مصري، و غيره) بر عبارات تشريفاتي نيز غالب است. براي نمونه، در استوانهي معروف كورش، به كورش، شاه جديد بابل، لقب سنتي بابلي «شاه تماميت، شاه بزرگ، شاه توانا، شاه بابل، شاه سرزمين سومر و اكد، شاه چهار گوشهي جهان» داده ميشود. داريوش در متنهاي هيروگليف نويافته در كاوشگاه شوش، «شاه مصر فرادست و فرودست»، «سرور دو كشور»، «شاه والاي زمين»، «فرزند خداي Atum»، «تصوير [خداي] Ra» و مانند آن خوانده ميشود. اين فرمولها، نشان و گواه شناسايي و تصديق مشروعيت ميراثبري هخامنشيان در اين كشورها هستند. *
* R. Schmitt, "Achaemenid dynasty": Encyclopaedia Iranica, vol. 1, 1985, p. 418
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
+ بدا به حال رويدادها (محسن)
+ تاريخ و تبار و زبان مردم آذربايجان (آرين اولادقباد)