شماره چهارم فصلنامهي ايرانپژوهي «فروزش» با مقالهاي از داريوش احمدي به نام «آذربايجان در روزگار باستان» منتشر شد.
۲۶ دی ۱۳۸۸
شمارهی چهارم فصلنامهی ایرانپژوهی فروزش منتشر شد
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
شماره چهارم فصلنامهي ايرانپژوهي «فروزش» با مقالهاي از داريوش احمدي به نام «آذربايجان در روزگار باستان» منتشر شد.
۳ نظر:
درود بر شما دوست فرهیخته جناب داریوش احمدی
از دیدگاه شما در تارنگار آسمانه ایران کهن سپاسگذارم. شما درست می فرمایید و سخن شما سراسر درست است. اجازه دهید عرض کنم که برای من مستند نویسی و ارجاع به نوشته ها و پژوهش های تایید شده و معتبر یک اصل است و من به شدت بر این امر وسواس دارم.
اما لطفا اجازه دهید که مقاله های من به پایان برسد و من فهرست کامل منابع و سرچشمه های آن ها را در پایان مقاله خواهم آورد.
همچنین اجازه دهید این را نیز بگویم سیاست من این است که از آنجا که امکان کپی غیر مجاز از نوشته های من در محیط وبلاگ وجود دارد برای دفاع از کارهای خودم که حاصل تلاش هایم در مطالعه و کندوکاو در همین منابع معتبر است، این فهرست را تنها به مقاله پی دی اف شده ضمیمه کرده و برای استادان، پژوهشگران، مراکز ایران شناسی و همچنین دوستان و علاقه مندان خواهم فرستاد.
به هرحال راهنمایی های دوستان من را در نگارش بهتر و تواناتر خواهد ساخت.
از شما سپاسگذارم
امیری پریان
جناب آقاي اميري: از توضيحتان سپاسگزارم، اما گمان نميكنم كه آوردن "فهرست کامل منابع و سرچشمه های آن ها در پایان مقاله" (به قول شما) بسنده و سزاوار باشد، بل كه ميبايست به صورت مورد به مورد و در خود متن مقاله مشخص گردد كه منبع و مأخذ آن كدامها هستند تا بدين طريق دانسته شود كه كدام دادههاي مقاله حاصل جستوجو و رهيافت شخصي نويسنده، و كدام دادهها حاصل زحمات و يافتههاي ديگران است. اين تنها روش علمي و البته اخلاقي در كار مرجعنگاري است و من نيز خود را همواره ملزم به پيروي از اين شيوه در نگارش مقالهها و كتابهايم نمودهام.
با آوردن يك نمونه ميكوشم موضوع را روشنتر بيان كنم: با وجود آن كه از كتاب من (هزارههاي پرشكوه) به عنوان يكي از هفت منبع مقاله شما (آرياييها و پيشينه آنها) ياد شده است اما اين شيوه مرجعنگاري شما هرگز مشخص نخواهد كرد و بر خوانندگان آشكار نخواهد نمود كه اين مقاله تا چه حد وامدار فصلي به نام "پيشينهشناسي اصطلاح آريا" از همان كتاب من است. براي نمونه، نامهاي مركب با اصطلاح آريايي را كه من با جستوجوي بسيار از ميان اسناد ايلامي تخت جمشيد و اسناد پارتي نسا به دست آوردهام، عيناً در مقالهتان نقل كردهايد بدون آن كه منبع مستقيم آن را مشخص نماييد، و خواننده نيز با مطالعه مقاله گمان ميكند كه اين همه حاصل پژوهشهاي خود شما است. حال به نظر شما اين شيوه مرجعنگاري ميتواند ارزش و حرمت نويسندگاني را كه آثارمان بر پايهي دادهها و زحمات آنان شكل گرفته است، حفظ كند؟
جناب احمدی درود برشما
از شما سپاسگذارم. من هم به اینکه در نوشته ها و دیدگاه ها باید سرچشمه ها و مراجع دقیق مشخص شده و نباید به کلی نویسی و اشاره تنها به آنها بسنده کرد باور دارم. سخن شما سراسر درست است و من قبول دارم.
اما نوشته ای را که از من ذکر نمودید من تقریبا 3 سال پیش نوشتم که آن زمان تازه آغاز تلاش جدی من برای مقاله نویسی درباره تاریخ و زبان های باستانی این سرزمین بوده و من تازه در آغاز راه مقاله نویسی در اینباره بوده و این نوشته را بطور آزمایشی و به عنوان نخستین آزمون آوردم.
به هرحال از اینکه به مراجع و سرچشمه ها به طور دقیق و مورد به مورد در آن نوشته و نیز نخستین نوشته هایم اشاره نشده از همه عزیزان و از جمله شما پوزش می خواهم و این را قول می دهم که من برنامه دارم همه این نوشته های نخستین را اصلاح کرده و آن را در فرمت مقاله های آکادمیک با اشاره دقیق سرچشمه ها در آن بیاورم که اگر تاکنون انجام نشده است تنها و تنها به دلیل کمبود بسیار شدید وقت من بوده است.
در مقاله هایی که من در دست تهیه دارم و از جمله واپسین مقاله ام درباره سکه های دودمان های پارس دقیقا اشاره مورد به مورد به سرچشمه را در دستور کار دارم و پس از پایان آن یک نسخه از آن را پی دی اف شده برای شما خواهم فرستاد.
ضمنا اجازه دهید که بگویم همانطور که مستند نویسی و ارجاع به سرچشمه های معتبر و یا نوشته های دست اول شیوه من است و من حتی برای پیدا کردن ریشه های یک واژه کتاب ها را زیر و رو می کنم، صداقت، درست نویسی و امانت داری هم برای من یک اصل است و این را از ته دلم می گویم. چرا که تلاش من این است که یک موضوع درباره ایران باستان یا زبان های باستانی را به مانند یک تز دانشگاهی برای خود تعریف کرده و مانند یک دانشجوی فوق لیسانس و دکترا درباره آن تحقیق کرده نتایج آن را در قالب مقاله ای که تنظیم می شود بیاورم.
برای همین هم من از کپی نویسی یا آوردن یک ترجمه صرف از آثار غبر فارسی پرهیز کرده و تلاش می کنم که درباره موضوعی که می خواهم بنویسم کندوکاو کرده آنالیز کنم و اگر دانش من درباره یک موضوع کم بود از اظهار نظر و پیش داوری درباره آن خودداری می کنم.
به هرحال من همیشه خود را یک شاگرد دانسته و تلاش می کنم دانش خود را با مطالعه پژوهش های ارزشمند درباره ایران کهن افزون کنم.
از تذکر شما سپاسگذارم و اگر اجازه دهید به زودی ایمیلی را دراین باره به شما خواهم فرستاد.
با سپاس
امیری پریان
ارسال یک نظر