۸ بهمن ۱۳۸۸

منشور كورش حرف‌هاي زيادي براي گفتن دارد

استاد ارفعي كه شهريور امسال 70 سالگي تولدش را جشن گرفته نزديك به 4 دهه است كه به‌طور مستقيم با متون تاريخي نبشته شده روي منشور كورش و ديگر خط‌هاي باستاني عيلامي سر و كار داشته است. او مدرك دكتري خود را سال 1353 از دانشگاه مؤسسه شرقي شيكاگو گرفته است و در كارنامه علمي خود چاپ كتاب فرمان كورش بزرگ يا همان منشور كورش را در كنار تحقيق و خوانش كتيبه‌هاي تخت‌جمشيد دارد. راه‌اندازي تالار كتيبه‌هاي موزه ملي، ترجمه متن‌هاي حقوقي بين‌النهرين از روي كتيبه‌هاي تاريخي و البته نگارش كتاب تاثير جغرافياي فارس براساس گل نوشته‌هاي تخت‌جمشيد، از جمله آثار برجسته وي است. گفتگوي زير در روزهايي با اين استاد پيشكسوت انجام شده است كه هنوز منشور كورش در راه‌ آمدن يا نيامدن به ايران براي نمايشي هرچند كوتاه سرگردان است.

* مي‌خواهم با اين پرسش شروع كنم كه بسياري از رسانه‌ها و حتي برخي مقامات دولتي از نمايش منشور كورش در ايران با جمله «بازگشت منشور به ايران ياد مي‌كنند»، آيا به نظر شما صحيح است؟
- نه، من اين جمله را قبول ندارم، زيرا منشور كورش از ايران بيرون نرفته است كه بخواهد روزي برگردد. اين اثر از بابل كه يكي از شهرهاي تاريخي عراق به شمار مي‌رود خارج شده و به موزه بريتانيا رفته است، اما به اشتباه بسياري در محاورات شخصي خود مي‌گويند به عنوان مثال منشور كورش به ايران بر مي‌گردد.
* مسوولان موزه بريتانيا اعلام كرده‌اند به واسطه كشف تكه‌هاي جديدي از منشور كورش پس از حدود 5 سال و چندين بار بدعهدي، نمايش اين اثر را به تعويق مي‌اندازند. به نظرتان كشف اين تكه‌ها مي‌تواند صحت داشته باشد يا اين موضوع تنها يك بهانه است؟
- ببينيد من روي سايت موزه بريتانيا چيزي در اين باره نديدم؛ اما اين كشف مي‌تواند از نگاهي درست باشد، زيرا بريتيش ميوزيم در دنياي معاصر، گنجينه عظيمي از تاريخ باستان را در دل خود پنهان كرده است. خود من نزديك به 150 جلد از گل نبشته‌هاي آن را چاپ شده ديده‌ام كه نشان از مخزني بزرگ در اين زمينه دارد. اين مساله مي‌تواند بازپيدايي قطعه‌ جديدي باشد كه در اين گنجينه عظيم نگهداري مي‌شود يا آن‌كه توجه به تكه‌اي ديگر باشد كه در گنجينه‌هاي ديگر دنيا وجود داشته و اين روزها در اختيار بريتيش ميوزيم قرار گرفته و البته شناسايي شده است. باز هم تاكيد مي‌كنم كه من تاكنون چيزي در اين باره روي سايت رسمي اين موزه نديده‌ام.
* در صورت كشف اين تكه‌ها واقعا اينها چقدر در بيشتر دانستن ما از اين منشور كمك مي‌كند؟
- خيلي كمك مي‌كند، زيرا اطلاعات ما اكنون به هر حال قطعات شكسته شده‌اي است كه جسته و گريخته از چيزي كه ما از سال 1972 شناسايي و مولاژ آن را تهيه كرده‌ايم به دست آمده و اين تكه‌هاي جديد مي‌تواند اطلاعات تازه به ما بدهد. ببينيد ما اكنون اطلاعات جالبي از روي اين منشور داريم. به عنوان مثال هزينه‌هاي روزانه براي پرستشگاه اسگيله (معبد مردوك، خداي بزرگ بابلي) چقدر بوده است. با اين اطلاعات مي‌دانيم كورش شروع به بازسازي ديوار حصار شهر كرده است كه در جايي از اين منشور بصراحت مي‌گويد خودم تكميلش كردم. در آن زمان چون رود فرات از وسط بابل مي‌گذشته، جاهايي كه احتمالا آسيب ديده با قير و آجر بازسازي شده است. در هر صورت كشف اين قطعات صددرصد اطلاعات كامل‌تري به ما مي‌دهد كه چه اتفاقات ديگري در آن زمان روي ‌داده است و ايرانيان باستان به چند درصد از دانش و فناوري رسيده بودند كه خواسته‌اند آن را روي منشوري حك كنند.
* بعضي‌ها معتقدند وجه حقوق بشري منشور كورش در كنار ديگر وجوه اثر تاريخي است كه اطلاعاتي ذي‌قيمت به ما مي‌دهد، اما تا كنون تنها اين وجه از آن پر رنگ شده است. شما با اين موضوع موافق هستيد يا خير؟
- ببينيد آن قسمت حقوق بشر اين منشور بخشي از گزارش كورش از فتح بابل است. آن قسمت نهايي كه حالا يك تكه نيز به آن چسبانده شده در واقع سرانجام كار است كه به عنوان مثال كورش چه كارهايي پس از فتح در بابل انجام داده است. اين كتيبه نوشته روحانيون پرستشگاه مردوخ در بابل است. اين منشور چندين بخش دارد، اما در بخش اول آن آمده است كه وقتي نبونيد پادشاه بوده و بيداد و ستم روا مي‌داشته، خدايان خشمگين شدند و شهرهايشان را رها كردند و مردوخ در شهرها به دنبال يك آدم دادگر گشت و كورش را پيدا كرد و دستش را گرفت و رهنمون شدند به سمت بابل. مي‌توان گفت كورش بزرگ، بي‌جنگ و خونريزي و تنها در عرض يك روز يا حداكثر 2 روز بابل را فتح كرده است؛ به عنوان مثال 2 روز قبلش مي‌بينيم كه كورش در 60 كيلومتري بابل بوده است و 2 روز بعدش در بابل بوده است. يعني 10 مهرماه 538 قبل ازميلاد در 60 كيلومتري بابل بوده و 12 مهرماه نيز در خود بابل بوده است و اين‌كه در بخش ديگري از منشور از اهداي هدايايي گفته شده كه از كل جهان آن روز براي كورش آمده و سپس پادشاهي‌اش را پذيرفته‌اند. اما در مورد آن تكه حقوق بشر منشور تنها اين نكته است كه كورش مي‌گويد: «سربازان من دوستانه در كاخ بابل قدم برمي‌داشتند و دوستانه بوده است هر كاري كه انجام شده و من هم نگذاشته‌ام كسي كس ديگري را اذيت كند و بترساند» و بعد از اين گزارش‌ها ادامه مي‌دهد: «خدايان من خشنود شدند و با شكست مردوخ براي من و سربازانم و فرزندانم دعا كردند» و سپس مي‌گويد كه آن‌گاه من اين كارها را در بابل كرده‌ام. البته اين تنها بخشي از منشور است كه براي شما بازگو كردم، اما قسمت حقوق بشر منشور بخشي از اطلاعات فراواني است كه اين منشور مي‌تواند به ما بدهد.
* الان فرضيه‌اي وجود دارد كه برخي معتقدند منشور كورش بيش از يكي بوده مثلا 10 عدد كه كورش آن را به تمام دنيا فرستاده، شما با اين موضوع موافق هستيد؟
- نه، به هيچ وجه من با اين موضوع موافق نيستم؛ زيرا اولا اين كتيبه نوشته روحانيون بابل است و براي بابل نوشته شده است؛‌ كارهايي كه كورش در بابل كرده است. اگر گزارش فتحي باشد كه به جاهاي ديگر فرستاده شده باشد به احتمال 99 درصد مي‌توانسته به خط آرامي (خطي است كه آرامي‌ها از عبري گرفته و به اشكال مختلف درآورده‌اند) نگاشته شده باشد. چون زباني بوده است كه تمام غرب آسيا (از عراق و خود بابل) در زمان كورش به كار مي‌بردند. از سويي غرب بابل يعني غرب عراق، سوريه وفلسطين همه‌ چون خطشان آرامي شده بود، پس آرامي مي‌دانستند، بنابراين منشور نمي‌توانسته به خط ميخي نوشته شده باشد، بلكه به آرامي نوشته شده است. با اين اوصاف اگر واقعيت اين گونه بوده است (البته منهاي آن قسمتي كه كورش در بابل چه كرده است) ديگر براي اقوام ديگر نيازي نبوده است كه اين منشور فرستاده شود. به همين دلايل كه گفته شد شك دارم كه از اين منشور تعداد بيشتري وجود داشته و به اقصا نقاط جهان فرستاده شده باشد.
* پس با اين توصيف تكه‌هايي كه موزه بريتانيا پيدا كرده است از كجا منشا مي‌گيرند؟
- قطعه قبلي را در دانشگاه ييل پيدا كرده‌اند و مي‌توانند تكه‌ها همه جاي دنيا باشند.
* من شنيدم كه در موزه چين هم تكه‌هايي از اين منشور وجود دارد. شما اين موضوع را شنيده‌ايد؟
- من نشنيدم، اما اگر وجود داشته باشد بسرعت ترجمه‌اش را در سايت موزه بريتانيا اضافه مي‌كردند. من هفته پيش در سايت موزه فقط خبر پيدا كردن قطعه‌اي را ديدم كه سال 1972 پيدا شده و ديگر هيچ خبر جديدي در اين زمينه اعلام نشده است.
* با اين توصيف شما، تصور من اين است كه مسوولان موزه انگليس براي نمايش ندادن اين اثر در ايران به دنبال بهانه هستند.
- بله، ممكن است و من و عده ديگري هم‌چنين تصور مي‌كنيم كه اين تعلل به عمد صورت مي‌گيرد.
* خب آنها چرا نبايد چنين اثري را به ايران بفرستند؟
- براي اين‌كه انگليسي‌ها موضوع امنيت شيء تاريخي خودشان را مطرح مي‌كنند؛ زيرا يك سند با ارزش باستاني را دارند و به قول خودشان نمي‌خواهند خطري وجود داشته باشد. حالا هرچقدر هم بيمه‌اش بكنند مهم نيست. غربي‌ها معتقدند موناليزا را 100 ميليارد دلار بيمه كنيد، اگر خراب شد ديگر موناليزا نيست. آثار باستاني كه ديگر نمونه نخواهند داشت، هركدام به نوبه خود يك شيء بسيار با ارزش كهن هستند كه ديگر تكرار نمي‌شوند. آنها با اين تصور كه شايد امنيت اثر در ايران تامين نشود نمي‌خواهند به ايران بيايد.
* من شنيده بودم اينها بيشتر بهانه‌شان به اين خاطر است كه مي‌گويند شما در ايران موزه استاندارد براي نمايش نداريد و بحث حفاظت و امنيت آن را در همين موضوع خلاصه مي‌كنند.
- اين يكي را نمي‌دانم.
* اما اين را قبول داريد كه موزه‌هاي ما اكنون استاندارد نيست؟
- خب براي پاسخ اين پرسش بايد خاطره‌اي تعريف كنم. يادم مي‌آيد تابستان 1333 بود كه من به موزه ايران باستان رفتم. درست زماني بود كه كشفيات تپه مارليك به نمايش در آمده بود. دوباره در سال 1335 كه دانشجو بودم به اين موزه رفتم و در نهايت سال‌ها بعد از آن كه مدت‌ها ايران نبودم، وقتي برگشتم و دوباره به موزه ايران باستان رفتم ديدم در طول چندين دهه تنها كم و بيش يك يا دو شيء اضافه شده بود و البته همان چيزهايي كه از قديم وجود داشت در همان محل قديمي دوباره وجود داشتند. بي‌آن‌كه موزه هيچ تغييري داشته باشد يا آن‌كه مقاوم‌تر شود. ببينيد، نگهداري آثار تاريخي در موزه ويژگي‌هاي خاصي مي‌خواهد.
* مي‌خواهم به پرسش قبل برگردم و اين‌كه برخي معتقدند بخشي از اين منشور كه در آن به حقوق بشر پرداخته شده، پررنگ‌تر شده است. در اين منشور نكات ديگري هست كه كمتر به آن توجه مي‌شود؟
- مثلا چه موضوعاتي؟
* بحث‌هاي مختلفي از چگونگي زندگي مردمان باستان و حتي دينداري كورش .
- اگر كسي روند نوشتن نوشته‌هاي باستاني بين‌النهرين را بداند، اين صحبت را نمي‌كند، زيرا نوشته‌هاي باستاني روال بخصوصي دارند. معمولا با تركيب كلمه آن‌گاه كه... شروع مي‌شوند، سپس گزارشي از اتفاقي مي‌دهند و بعد در انتها مي‌گويند به عنوان مثال بعد از اين اتفاق من چنين كاري كردم. ببينيد، در اين منشور بخش اولش كه نمي‌تواند در مورد خداپرستي باشد براي اين‌كه درباره ظلم و ستم و جوري است كه نبونيد (بخت‌النصر) روا مي‌داشته است. در آخرش هم ما مي‌توانيم ببينيم چه كارهايي كرده است. حالا جايي شايد سطر آخرين منشور به اين موضوع اشاره كرده باشد كه البته من نمي‌توانم در اين باره اظهار نظري بكنم.
* آقاي دكتر واقعا ‌چنين منشوري نمي‌توانسته چند تا باشد؟ زيرا برخي معتقدند كورش با چندتايي بودن اين منشور مي‌خواسته آن را براي تمام دنياي آن زمان بفرستد.
- اين‌كه بازسازي بخشي از پرستشگاه مردوك و البته نذر و نذوراتي كه در اين پرستشگاه صورت گرفته دليل موجهي نيست كه براي تمام دنيا فرستاده شود. مثلا در اين منشور مي‌گويد من در لوديه اين كار را كردم، در كادازاكيا [؟]‌ اين كار را كردم يا در فلسطين اين كار را كردم، اينها دليل موجهي براي فرستادن اين منشور به تمام جهان نيست.
* اگر قرار باشد اطلاعات جديدتري درباره كشف تكه‌هاي جديد اين منشور به دست آوريم، به نظر شما اين اطلاعات دست اول است؟
- ببينيد، در اين زمينه دو ديدگاه مطرح مي‌شود؛ اول ديد علمي است كه ريزترين نكات اين كتيبه كه براي من به عنوان يك زبان‌دان مجهول مانده آشكار مي‌شود كه خيلي با ارزش است. اما از ديد ديگر ما تمام چيزي كه از منشور خواسته‌ايم به دست آورده‌ايم و اين كشف نمي‌تواند اطلاعات دست اول‌تري به ما بدهد. به عبارت ديگر ما انتظار چيز زيادي از اين تكه‌هاي كوچك نداريم. يعني خارج از انتظارم چيز مهمي در اين تكه‌ها نخواهد بود مگر تكميل آن داده‌هايي كه دارم.
-----------------------------------------------
گفت‌وگوي فوق بي‌كم و كاست از اين منبع برگرفته شده است:
روزنامه جام جم، 7 بهمن 1388، ص 7

۲۶ دی ۱۳۸۸

شماره‌‌ی چهارم فصل‌نامه‌ی ایران‌‌پژوهی فروزش منتشر شد


شماره چهارم فصلنامه‌ي ايران‌پژوهي «فروزش» با مقاله‌اي از داريوش احمدي به نام «آذربايجان در روزگار باستان» منتشر شد.