۶ مرداد ۱۳۸۳

پاسخي به پان‌ترك‌ها -3

روي آوردن و دست زدن به تقلب و نيرنگ و جعل، راه‌كار همواره‌ي نژادپرستان تجزيه طلبي چون اشرار پان‌تركيست است كه دچار واماندگي و درماندگي مطلق علمي و عقلي‌اند. دو نمونه از تازه‌ترين جعليات شيادانه‌ي اشرار پان‌تركيست - كه دوست ارجمند آقاي بابايادگار آگاهي داده‌اند - مبتني بر تحريف ناشيانه‌ي روايتي در تاريخ طبري است.
نخستين نويسنده‌ي پان‌تركيست مي‌نويسد: «يكي ازاسناد مهمي كه ازحضور اقوام ترك زبان درآذربايجان پيش از اسلام حكايت دارد "اخبار عبدين شريه" [در متن چنين است] است. عبيد در دوره جاهليت دريمن به دنيا آمده و يكي ازمعمرين و جهانديدگان دوره خلافت معاويه بوده است. معاويه اورا به دمشق دعوت كرد و از اخبار عرب و ملوك آن قوم جويا شد و وي به پرسش‌هاي معاويه پاسخ داد. به دستور معاويه اخبار او تدوين گرديد […] درجريان گفتگوي عبيد با معاويه دوبار ازآذربايجان سخن به ميان آمده است.
معاويه گفت: خداوند تو را چيزها دهاد، از حال آذربايجان بگو؟ عبيد گفت: آذربايجان از سرزمين‌هاي ترك است و تركان در آن گرد آمده‌اند. بار دوم عبيد از حمله رائد كه از امراي يمن بوده به آذربايجان سخن گفته است. معاويه گفت يا عبيد سخن‌ات را دنبال كن!
گفت : ... جنگ را به تأخير افكند. پس تركان و خزران پيمان شكني كردند .... [در متن چنين است] معاويه گفت: ترك و آذربايجان كدام است؟ عبيد گفت: يا اميرالمومنين اين دو سرزمين آنان است»!!!
اما حقيقت آن است كه چنين كتابي اساساً وجود ندارد و تاكنون هيچ پان‌تركيستي نشانه‌ي نسخه‌ي اصلي كتاب را نداده و از متن اصلي آن چيزي نقل نكرده بل كه از نوشته‌ي پان‌ترك‌هاي ديگر اين مطلب را اقتباس كرده است. درست مانند همان خبر جعلي و بي‌خردانه‌اي كه اشرار پان‌تركيست به "يونسكو" نسبت داده و مدعي شده بودند كه اين سازمان زبان تركي را دومين زبان باقاعده‌ي دنيا (!!!) و زبان فارسي را "سي و سومين لهجه‌ي زبان عربي" معرفي كرده است!!!!!
دومين نويسنده‌ي پان‌تركيست مي‌نويسد: «طبري مي گويد: "منوچهر در آذربايجان با تركان جنگيد ... كيخسرو و فرزندان او در آذربايجان با تركان جنگيدند .. و گشتاسب در آذربايجان با تركان جنگيد و عده زيادي از آنها را كشت". وي حدود تركان را از آسيا تا روم مي‌داند. اين نوشته حضور تركان را حداقل همزمان به دوران كيانيان مي رساند»!!!
جداي از اين كه اشخاص مورد اشاره‌ي اين نقل قول همگي اسطوره‌اي‌اند و در نتيجه اخبار منسوب به آن‌ها نيز از مقوله‌ي اساطير به شمار مي آيند، بايد گفت كه چنين رواياتي در كتاب طبري وجود ندارد و به خوبي آشكار است كه پان‌تركيست‌هاي شرور چون هميشه كوشيده‌اند كه توهمات و تخيلات روان‌پريشانه‌ي خود را به مورخان كهن و معتبر نسبت دهند.
اما اصل روايت طبري كه اين دو نويسنده‌ي پان‌ترك داستان خود را با نيم‌نگاهي به آن ساخته و پرداخته‌اند، و گويي كه هيچ كس نمي‌تواند پرده از نيرنگ‌شان بردارد، به طبري نسبت داده‌اند، مي‌گويد كه كه رائش بن قيس، شاه اسطوره‌اي يمن، در زمان منوچهر، پادشاه اسطوره‌اي ايران، در آذربايجان به تركاني كه آن را تصرف كرده بودند حمله برد و بسياري از آنان را كشت و اسير گرفت (تاريخ طبري، ترجمه‌ي ابوالقاسم پاينده، بنياد فرهنگ ايران، 1352، ص293). جداي از اين كه همه‌ي شخصيت‌ها و وقايع اين روايت طبري اسطوره‌اي هستند و اين روايت، در اصل، بازگو كننده‌ي يك افسانه‌ي متأخر عربي است، در آن، از تركان نه به عنوان مردمان و اهالي آذربايجان، بل كه به عنوان تصرف كنندگان آذربايجان (كه ممكن است خاطره‌اي به جا مانده از حملات پياپي خزرهاي ترك‌زبان و يهودي مذهب به اران و آذربايجان باشد) سخن رفته است.
من مي‌خواهم توجه همه‌ي خوانندگان فرهيخته را به اين نكته جلب كنم كه تاكنون، «هيچ» اثر و نوشته‌اي بر سنگ و گل و چوب و فلز و سفال و چرم و پوست و كاغذ - چه از روزگار پيش از اسلام و چه از دوران پس از اسلام، تا سده‌ي يازدهم هجري - از استان آذربايجان به دست نيامده كه نشان دهد آذربايجاني‌ها ترك‌تبار يا ترك‌زبان بوده‌اند. نخستين منابعي كه از رواج زبان تركي در آذربايجان سخن مي‌گويند، متعلق به سده‌ي يازدهم هجري و پس از آن‌اند، يعني 300 سال پيش!! پان‌تركيست‌هاي تجزيه‌طلبي كه نيك مي‌دانند بناي پوشالي عقايد نژادپرستانه‌ي‌شان بر «هيچ» استوار است، از ابتداي پيدايش فرقه‌ي شوم‌شان به دست شوروي و عثماني، جز فحاشي و هتاكي و مظلوم‌نمايي، حربه‌ي ديگري براي دفاع از عقايد بي‌پايه‌ و پوچ‌شان نداشته‌اند و تاكنون، جز رسوايي و بي‌آبرويي بيش‌تر، بهره‌اي از تبليغات ضدايراني و تفرقه‌افكنانه‌ي خود نبرده‌اند.
ما ياوه‌هايي چون: «مردم آذربايجان از ابتداي تاريخ، ترك‌تبار و ترك‌زبان بوده‌اند» يا «ترك‌ها تمدني هفت هزار ساله در اين منطقه دارند» را - كه پيوسته و شعارگونه در نوشته‌هاي نژادپرستان پان‌تركيست تكرار مي‌شود - زماني مستند و قابل قبول مي‌شمرديم كه آن‌ها مي‌توانستند فقط و فقط يك خط نوشته، بر سنگ يا كاغذ، از دوران پيش از سده‌ي يازدهم هجري ارائه كنند كه نشان دهد پيش از اين تاريخ، زبان يا تبار مردم آذربايجان تركي بوده است. اما پان‌تركيست‌ها در اين زمينه آن چنان فقير و تهي‌دست‌اند و بر چنان برهوت و كويري گام مي‌زنند كه اگر به هر ادعاي ديگر آنان نيز چنين انگشت بگذاريم، همه‌ي سرمايه‌ها و نقشه‌هاي‌شان را بر باد داده‌ايم. با اين حال، جالب است كه اين جماعت رسوا و بي‌ريشه، هنوز مدعي‌اند كه صاحبان برترين و كهن‌ترين تمدن جها‌ن‌اند و دنياي قديم و جديد يك‌سره از آنِ نژاد زرد و قوم ترك و مغول است!!!

+ نمونه‌اي ديگر از توضيح اين جانب درباره‌ي روايت طبري را سرور گرامي آقاي «بابايادگار» در مقاله‌ي خود ("سخني كوتاه با پان‌ترك‌ها …")، مندرج در تارنماي جناب آقاي «آرين اولادقباد»، نقل نموده‌اند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

+ فردوسي و پيام شاهنامه (دكتر محمدامين رياحي خويي).
+ زبان فارسي عامل اتحاد (پارميس سعـدي).
+ خليج هميشه فارس (سورنا گيلاني).
+ پورپيرار و اهوره مزدا (آرمان اولادقباد).

هیچ نظری موجود نیست: